تاییدیه درگاه پرداخت
تبلیغات
اصطلاحات فرانسوی نه تنها جذاب بلکه بسیار کاربردی نیز هستند زیرا آنچه بیشتر کمک می کند شما مانند یک فرانسوی زبان صحبت کنید اصطلاحات فرانسوی هستند نه دستور زبان. در این مطلب 10 اصطلاح فرانسوی با رنگ ها را به شما معرفی می کنیم.

Voir la vie en rose
از نظر تحت الفظی این اصطلاح یعنی دنیا را به رنگ صورتی دیدن و از نظر اصطلاحی یعنی نگاه مثبت به زندگی داشتن و نیمه پر لیوان را دیدن. درست مثل اینکه یک عینک صورتی بر چشم داشته باشیم و دنیا را به رنگ زیبای صورتی ببینیم
J’adore ma copine, quand je suis avec elle, je vois la vie en rose.
(من عاشق دوستم هستم، چون هر وقت که با او هستم دنیا را زیباتر می بینم)
Ne pas être rose
صورتی یک رنگ رویایی است و نمایانگر آرامش و صلح است. این اصطلاح از نظر تحت الفظی یعنی به رنگ صورتی نبودن و معنای اصطلاحی آن یعنی وقتی که همه چیز آنطور که به نظر می رسد عالی نباشد
Contrairement aux apparences, tout n’est pas rose ici
(بر خلاف تصور اینجا همه چیز عالی نیست)
Avoir une peur bleue
این اصطلاح از نظر تحت الفظی یعنی یک ترس آبی داشتن. ولی معنی آن یعنی ترسیدن در حد مرگ
Ma soeur a une peur bleue des araignées.
(خواهر من در حد مرگ از عنکبوت می ترسد)
Broyer du noir
از نظر تحت الفظی یعنی مشکی را شکستن و معنی واقعی آن یعنی افسرده بودن و نگاه منفی به زندگی داشتن
Depuis la mort de son père, il broie du noir
(بعد از مرگ پدرش او افسرده شد و دنیا برایش تیره شده است)
Être vert de jalousie
این اصطلاح از نظر لغوی یعنی از حسادت سبز شدن و یعنی بسیار حسودی کردن
Quand il a vu la femme de ses rêves avec un autre homme, il est devenu vert de jalousie.
(وقتی او زن رویاهایش را با یک مرد دیگه دید خیلی حسودی کرد)
Être noir de monde
از نظر لغوی یعنی از مردم سیاه بودن و از نظر عامیانه به جایی گفته می شود که بسیار شلوغ است
Le 14 juillet, l’Avenue des Champs-Élysées est souvent noire de monde
(در 14 ژانویه خیابان شانزه لیزه معمولا بسیار شلوغ است)
Avoir la main verte
از نظر تحت الفظی یعنی دست سبز داشتن و معنی اصطلاحی آن یعنی استعداد و توانایی داشتن در کاشتن گل و گیاه
Tu as vraiment la main verte, tu devrais devenir jardinier.
(تو واقعا استعداد خوبی در کاشتن گیاه داری، تو باید باغبون بشی)
Être dans le rouge
از نظر لغوی یعنی در رنگ قرمز بودن و معنی آن یعنی مشکلات مالی داشتن
De nombreuses entreprises sont dans le rouge à cause de la crise financière.
(بسیاری از شرکت ها بدلیل بحران اقتصادی مشکلات مالی دارند)
Travailler au noir
ترجمه تحت الفظی این اصطلاح یعنی کار کردن در رنگ مشکی و معنی واقعی آن یعنی غیر قانونی کار کردن و اظهارنامه مالیتی پر نکردن
Ma femme de ménage n’est pas déclarée, elle travaille au noir.
(خدمتکار من اظهارنامه ندارد و غیر قانونی کار می کند)
Rire jaune
از نظر لغوی یعنی خندیدن به رنگ زرد و معنی واقعی آن یعنی وقتی کسی جک بی مزه ای تعریف کند و شما برای اینکه طرف ناراحت نشود بخندین که به این نوع خنده، خنده زرد گفته می شود.
Il a rit jaune pour ne pas vexer son interlocuteur.
(او برای این که به مخاطبش ناراحت نشود الکی خندید)
- Se Prendre la tête
در این مطلب اصطلاحات زبان فرانسه با فعل prendre را معرفی می کنیم که همه آنها پرکاربرد و روزمره هستند.
1.
Se Prendre la tête
ترجمه تحت
الفظی: سر کسی را گرفتن
معنی: سر
کسی را درد آوردن، اذیت کردن
Ex. Mon voisin me
prend la tête.
Ex. Ce livre explique
comment apprendre le français sans se prendre la tête
همسایه ام مرا اذیت می کند.
این کتاب به شما توضیح می دهد چطور زبان فرانسه را یاد بگیرید بدون اینکه سر شما را درد بیاورد.
2.
Se prendre un râteau
ترجمه تحت الفظی:
خوردن به شن کش
معنی: پول زیادی از
دست دادن
Ex. Nathan est triste,
parce qu’il s’est pris un râteau.
ناتان
ناراحته، چون برشکست شده.
3. Prendre le taureau par les cornes
ترجمه تحت الفظی:
گاو نر را از شاخ هایش گرفتن
معنی: تصمیم گرفتن
Ex. Après plusieurs
mois au chômage, il a décidé de prendre le taureau par les cornes et de
chercher un boulot.
بعد
از چند ماه بیکاری، او تصمیم گرفته که دنبال یک شغل بگرده.
4.
En prendre de la graine
ترجمه تحت الفظی: دانه
را گرفتن
معنی: دنبال راه کسی
رفتن، شغل کسی را ادامه دادن
EX. Ton frère a des
bons résultats à l’école, j’espère que tu vas en prendre de la graine.
برادرت
نتایج خوبی در مدرسه گرفته. امیدوارم که راهش را ادامه بدهی (او را الگو قرار دهی).
5.
Prendre ses cliques et ses claques
ترجمه
تحت الفظی: کفش ها و پاهایت را برداری
معنی:
یکباره رفتن و ترک کردن
امروزه “une claque” معنی سیلی هم می
دهد، که ترجمه کردن را کمی سخت می کند.
EX. Prends tes cliques et tes claques, je ne veux plus te voir.
بزن
به چاک (برو)، دیگه نمی خوام تو رو ببینم.
6. Prendre quelqu’un la main dans le sac
ترجمه تحت الفظی: گرفتن کسی که دستش در کیسه
معنی: در حال ارتکاب جرم کسی را گرفتن
Ex. On l’a pris la main dans le sac alors qu’il était sur le point de partir.
وقتی نزدیک بود برود ما او را در حال ارتکاب جرم گرفتیم.
7. Prendre quelque chose au pied de la lettre
ترجمه تحت الفظی: گرفتن چیزی در پایین نامه
معنی: معنی سطحی چیزی را فهمیدن
Ex. Elle a pris tes instructions au pied de la letter.
او دستورالعمل های تو را سطحی متوجه شد.
8. Prendre ses jambes à son cou
ترجمه تحت الفظی: پاها را به گردن رساندن
معنی: با تمام سرعت دویدن
EX. Quand il a vu le chien, il a pris ses jambes à son cou.
وقتی و سگ را دید با تمام سرعت دوید.
9. Prendre son courage à deux mains
ترجمه تحت الفظی: شجاعت را در دو دست گرفتن
معنی: اراده کردن، شجاع شدن
Ex. Elle a pris son courage a deux mains et a demandé une augmentation.
او اراده جرات کرد و درخواست افزایش حقوق کرد.
10. Prendre la mouche
ترجمه تحت الفظی: پشه را گرفتن
معنی: هیجان زده شدن، عصبانی شدن
EX. Il a pris la mouche quand il a appris la nouvelle.
وقی خبر را شنید هیجان زده شد.
- Tomber dans les pommes
در بسیاری از اصطلاحات فرانسوی بخصوص اصطلاحات روزمره زبان فرانسه و ضرب المثل های فرانسوی از میوه ها و سبزیجات استفاده می شود. در این بخش برخی از اصطلاحات پرکاربرد فرانسوی با میوه ها و سبزیجات را بررسی می کنیم. این اصطلاحات واقعا روزمره هستند و دانستن آنها علاوه بر اینکه به تقویت درک مطلب شنیداری کمک می کند، استفاده از آنها در صحبت کردن نیز باعث طبیعی جلوه دادن مکالمه زبان فرانسه می شود. اگر دوست دارید زبان فرانسه را مانند خود فرانسوی ها صحبت کنید در جملات خود حتما از اصطلاحات و ضرب المثل ها استفاده کنید.
اصطلاحات فرانسوی با میوه ها و سبزیجات:
1. Tomber dans les pommes
Ex. Je me sens mal, j’espère que je ne vais pas tomber dans les pommes.
2. Raconter des salades
Ex. Arrête de raconter des salades, t’es pas crédible !
3. C’est un navet
Ex. C’était vraiment un navet ce film.
4. Avoir la pêche/la banane/la patate
ٍEx. Elle a vraiment la pêche aujourd’hui.
5. Ramener sa fraise
ramène sa fraise
« Ce matin il y a eu un abat d’eau quand je suis parti travailler. »
2) Aller à la baille : aller se baigner
« Je suis allé à la baille ce week-end à Arcachon, elle était bien fraiche. »
3) Aller au maille : aller au travail
« En allant au maille ce matin j’ai croisé un ami d’enfance de Grand-Lebrun. »
4) Anqui : puta**
« Anqui ! L’UBB a perdu hier à Moga. »
5) Avoir la quinte : être dégouté/énervé
« J’ai la quinte, j’ai perdu trois heures dans les bouchons sur la rocade. »
فارسی |
ENGLISH |
FRANCAIS |
نزدیک، کنار |
next
to, beside |
à
côté (de) |
در سمت راست |
to the right (of) |
à droite (de) |
سمت چپ |
to
the left (of) |
à
gauche (de) |
در خارج |
abroad |
à l'étranger |
بیرون شهر |
in
the country |
à la campagne> |
فارسی |
ENGLISH |
FRANCAIS |
بزودی میبینمت |
see you soon |
à bientôt |
تا بعد از ظهر |
until this evening |
à ce soir |
تا فردا |
until tomorrow |
à demain |
سروقت |
on time |
à l'heure |
سروقت |
on time |
à temps |
اصطلاح به فرانسه |
معادل فارسی |
Faire
aller a la rame |
ردیف کردن، مرتب کردن، منظم کردن |
Faire allusion |
مراجعه، رجوع |
Faire allusion à |
مراجعه کردن به، رجوع کردن به |
Faire appel |
فرا خواندن، طلبیدن |
Faire attention à |
توجه کردن به، مورد توجه قرار دادن |
اصطلاح به فرانسه |
معادل فارسی |
Fiare accoucher |
آزاد کردن، رها کردن، دلیور کردن |
Faire accumuler |
دور هم جمع شدن |
Faire adapter |
مطابقت دادن، وفق دادن، تطبیق دادن |
Faire administrer un legs |
اعتماد کردن |
Faire agacer |
خاریدن، خارش داشتن |
اصطلاح به فرانسه |
معادل فارسی |
Faire-part
(m) |
اعلام-اعلامیه-آگهی |
Faire à la hâte |
حمله کردن، هجوم بردن،ضربه زدن |
Faire a tour de rôle |
چرخیدن، دوران کردن |
Faire
abimer |
صدمه زدن، آسیب زدن |
Faire
accoster |
(کشتی)پهلو گرفتن |
برای بیان میزان علاقه به زبان فرانسه به کسی که برای او یک متن یا نامه را مینویسیم میتوانیم از چند اصطلاح پرکاربرد استفاده کنیم.به تعدادی از این مثال ها توجه کنید.متنی که در ادامه می آید نیز می تواند به عنوان قالبی برای امتحانات به کار برده شود.
JE T'AIMERAI TOUJOURS.
JAMIAS JE NE T'OUBLIERAI.
JE PENSE SOUVENT A TOI.
JE T'AIME A LA FOLIE.
TU ME MANQUES.
JE M'ENNUIE DE TOI.
ادامه مطلب را بخوانید.
